آندرومدا āndromedā
انتقام اهانت
آندرومدا شاهزاده خانم اتیوپیایی (Ethiopia) و دختر سفئوس (Cepheus) و کاسیوپیا (Cassiopea) در اساطیر یونان باستان میباشد.
نویسنده: غلامرضا معصومی
آندرومدا شاهزاده خانم اتیوپیایی (Ethiopia) و دختر سفئوس (Cepheus) و کاسیوپیا (Cassiopea) در اساطیر یونان باستان میباشد.
چون کاسیوپیا به زیبایی دخترش آندرومدا (Andromeda) غرّه گردید و مدعی شد که وی زیباتر از نرئیدها (Nereids) میباشد، آنها نیز شکایت نزد پوزئیدون (Poseidon) برده و از وی درخواست کردند تا انتقام این اهانت را از او بگیرد. پوزئیدون نیز برای تسلای خاطر آنها، حیوانی عجیب شبیه هیولا یا اژدهای بزرگ دریایی را مأمور تاراج و ویرانی قلمرو سفئوس کرد. پادشاه اتیوپیا نظر هاتف آمون (Ammon) را در این مورد پرسید و چنین پاسخ شنید که باید برای نجات کشور اتیوپیا از این مصیبت، دخترش آندرومدا را به عنوان کفارهی گناه بر سر راه هیولا به زنجیر ببندد تا طعمهی هیولا گردیده و قربانی شود. مردم اتیوپیا نیز پادشاه را به این فداکاری مجبور کردند و دختر جوان را به تخته سنگی بستند. در این هنگام پرسئوس (Perseus) در راه بازگشت از اردوکشی گورگونها (Gorgons)، این منظرهی غم انگیز را دید و دلباختهی آندرومدا گردید. بنابراین هنگامی که هیولا به سوی دختر حمله کرد، او را کشت و پادشاه و خانوادهاش را خوشحال گردانید و با دخترشان ازدواج کرد. سپس پرسئوس همراه همسرش به آرگوس (Argos) رفته و از آنجا نیز به تیرینس (Tiryns) مهاجرت کردند و طی سالیان زندگی صاحب چند پسر و دختر شدند.
طبق داستانهای موجود، آندرومدا، پرسئوس و هیولای دریایی پس از مرگ به سه صورت فلکی تبدیل شدند. آندرومدا به اِمرأۀ المسَلسَله و پرسئوس به بَرساوش تبدیل شدند. بنابر اعتقاد کونون (Conon)، سفئوس بر سرزمینی که بعدها فینیقی خوانده شد، حکومت کرد که قلمرو وی از دریای مدیترانه تا سرزمین اعراب و دریای احمر کشیده میشد. وی صاحب دختری بسیار زیبا به نام آندرومدا بود که همزمان مورد علاقهی عمویش فینئوس (Phineus) و فوئنیکس (Phoenix) پسر آژنور (Agenor) قرار گرفت. سفئوس تصمیم گرفت که دخترش را به فوئنیکس بدهد، اما برای اینکه برادرش نرنجد، طرحی ریخت تا فینئوس چنین تصور کند که آندرومدا ربوده شده است. پس قرار بر این شد تا این نقشه در جزیرهای که معمولاً دختران برای قربانی دادن به آفرودیته (Aphrodite) به آنجا میرفتند، انجام شود. فوئنیکس با یک کشتی به آن جزیره رفت تا نقشهاش را به اجرا برساند، اما آندرومدا که از این جریان بیخبر بود، شروع به داد و فریاد کرده و مردم را به کمک طلبید. در این هنگام پرسئوس که به طور اتفاقی از آنجا میگذشت، با یک نگاه عاشق وی شد. پس به جانب کشتی رفت، آن را از آنجا دور کرد و در مقابل ملوانان که از حیرت بیحرکت شده بودند، آندرومدا را همراه خود برد. پس از این ماجرا با وی ازدواج کرد و با آرامش کامل در آرگوس به سلطنت پرداخت.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
چون کاسیوپیا به زیبایی دخترش آندرومدا (Andromeda) غرّه گردید و مدعی شد که وی زیباتر از نرئیدها (Nereids) میباشد، آنها نیز شکایت نزد پوزئیدون (Poseidon) برده و از وی درخواست کردند تا انتقام این اهانت را از او بگیرد. پوزئیدون نیز برای تسلای خاطر آنها، حیوانی عجیب شبیه هیولا یا اژدهای بزرگ دریایی را مأمور تاراج و ویرانی قلمرو سفئوس کرد. پادشاه اتیوپیا نظر هاتف آمون (Ammon) را در این مورد پرسید و چنین پاسخ شنید که باید برای نجات کشور اتیوپیا از این مصیبت، دخترش آندرومدا را به عنوان کفارهی گناه بر سر راه هیولا به زنجیر ببندد تا طعمهی هیولا گردیده و قربانی شود. مردم اتیوپیا نیز پادشاه را به این فداکاری مجبور کردند و دختر جوان را به تخته سنگی بستند. در این هنگام پرسئوس (Perseus) در راه بازگشت از اردوکشی گورگونها (Gorgons)، این منظرهی غم انگیز را دید و دلباختهی آندرومدا گردید. بنابراین هنگامی که هیولا به سوی دختر حمله کرد، او را کشت و پادشاه و خانوادهاش را خوشحال گردانید و با دخترشان ازدواج کرد. سپس پرسئوس همراه همسرش به آرگوس (Argos) رفته و از آنجا نیز به تیرینس (Tiryns) مهاجرت کردند و طی سالیان زندگی صاحب چند پسر و دختر شدند.
طبق داستانهای موجود، آندرومدا، پرسئوس و هیولای دریایی پس از مرگ به سه صورت فلکی تبدیل شدند. آندرومدا به اِمرأۀ المسَلسَله و پرسئوس به بَرساوش تبدیل شدند. بنابر اعتقاد کونون (Conon)، سفئوس بر سرزمینی که بعدها فینیقی خوانده شد، حکومت کرد که قلمرو وی از دریای مدیترانه تا سرزمین اعراب و دریای احمر کشیده میشد. وی صاحب دختری بسیار زیبا به نام آندرومدا بود که همزمان مورد علاقهی عمویش فینئوس (Phineus) و فوئنیکس (Phoenix) پسر آژنور (Agenor) قرار گرفت. سفئوس تصمیم گرفت که دخترش را به فوئنیکس بدهد، اما برای اینکه برادرش نرنجد، طرحی ریخت تا فینئوس چنین تصور کند که آندرومدا ربوده شده است. پس قرار بر این شد تا این نقشه در جزیرهای که معمولاً دختران برای قربانی دادن به آفرودیته (Aphrodite) به آنجا میرفتند، انجام شود. فوئنیکس با یک کشتی به آن جزیره رفت تا نقشهاش را به اجرا برساند، اما آندرومدا که از این جریان بیخبر بود، شروع به داد و فریاد کرده و مردم را به کمک طلبید. در این هنگام پرسئوس که به طور اتفاقی از آنجا میگذشت، با یک نگاه عاشق وی شد. پس به جانب کشتی رفت، آن را از آنجا دور کرد و در مقابل ملوانان که از حیرت بیحرکت شده بودند، آندرومدا را همراه خود برد. پس از این ماجرا با وی ازدواج کرد و با آرامش کامل در آرگوس به سلطنت پرداخت.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}